پارت چهل و هفتم

زمان ارسال : ۱۱۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه


ناگهان نسترن زیر گریه زد و با صدای بلندی، شروع به جیغ زدن کرد.
بانگ گریه‌ی او، تلنگری بود که افراد برنادت، به داخل کارخانه بال بزنند و به سوی آن چند نفر، هجوم ببرند.
اترس که دورتر از همه ایستاده بود، بال‌هایش را سیخ کرد و دستانش را درون جیبش فرو کرد.
چند دقیقه بیشتر طول نکشید که افراد برنادتی، آن چند نفر را با طناب‌های محکم بستند و روی کتف خود انداختند.
اترس قدمی به

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • حدیث

    00

    دلم برای آلشن سوخت ....یادگاری مامانش بود ولی💔🧃 راست میگنا اصلا دقت نکرده بودم به شیپ نسترن و اترس 🗿از دستم در رفته بود 😂

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    داشت تندیس مادرش رو می‌ساخت🥺🥺🥺 به نظر من همچنان ریجینا بهش میخوره🤪🤝🌜

    ۴ ماه پیش
  • ستایش

    00

    نه اخه ببین چقدر شیپ اترس و نسترن طرفدار داره باز انتخاب شما ریجیناس🥲😔

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    باید یه بازدیدی از گذشته داشته باشیم خب☺️🤪

    ۳ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    ذهن سورا که از گذشته اش پاک شده یعنی ممکنه دوستانشو ببینه واون هارو به یاد بیاره ؟چقدر دلم برای نسترن می سوزه ،دختر بیچاره ،توقع داشتم اترس یه گوشه چشمی بهش بندازه ولی انگاری بیخیال تر از این حرفها ست

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    احتمالش هست شاید به یاد بیاره. از دست هرماااس. اترس خیلی بی رحم و سرد شده نظری دارید که چرا؟

    ۴ ماه پیش
  • ماهور

    00

    هرچی جلوتر میریم جذاب تر و هیجان انگیز تر میشه 2- شیپ نسترن و اترس 🥲

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم ازتوننن خوشحالم که مورد پسند بوده

    ۴ ماه پیش
  • نیلوفر آبی

    00

    دلم برای دوستان سورا سوخت طفلی نسترن چرا ازادشون نکردن با پاک کردن حافظه شون ولشون میکردن عالی بود

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    طفلک ها چیزهای زیادی رو باید تجربه کنن

    ۴ ماه پیش
  • شیطون بلا

    00

    شایان ریجینا شایان پر ارژی بامزه ریجینا سگ و بد اخلاق 😂😐

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    😂😂😂

    ۴ ماه پیش
  • فاطمه ❤️

    00

    ۱. توصیفات که محشر مخصوصاً ورود اترس 😁۲.من که خیلی دوستش دارم 🌹 ۳.اترس با نسترن (نه که روحیاتشون نزدیکه😅)سورا وهرماس(چاره ای نیست 😂)هاکان وریجینا (تا ببینیم خدا چی میخواد😁)

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    به به دلم برای کامنت های بلند بالات خیلی تنگ شده بودو خوشحالم که دوباره پر قدرت کامنت میذاری🌸😘 چرا چاره ای نیستتت😂😂😂؟

    ۴ ماه پیش
  • Aa

    00

    سورا که دوستاشو نمیشناسه حتما بیاد بیاره کمکشون میکنه🌸🌼🌸🌼

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    شاید ورود دوستانش تلنگری باشه🥺

    ۴ ماه پیش
  • R

    00

    سورا و وایلدر(مریضم چون😂)و ریجینا و هاکان و نسترن و اترس😂💃

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    یه چیزایی گفتی که نمی‌دونم چرا باهم ترکیب نمیشن😂😂😂😂🙂

    ۴ ماه پیش
  • حدیث

    10

    ریجینا و اترس(با اینکه مورد علاقم نبود🤧😂)هرماس و سورا /وایلدر و نسترن

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.